آخرین وضعیت مصدومیت وزنه بردار ملی پوش؛ معتمدی تا ۲ ماه دیگر برمی گردد
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۱۵۱۸۰
آخرین وضعیت مصدومیت وزنه بردار ملی پوش ایران مشخص شد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ رسول معتمدی وزنه بردار تیم ملی امروز در جریان رقابتهای هفته نخست لیگ وزنه برداری به شدت مصدوم شد.
ملی پوش تیم وزنه برداری ذوب آهن هنگام رقابت در دسته 102 کیلوگرم در مسابقات لیگ برتر باشگاه های کشور دچار آسیب دیدگی شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معتمدی در حرکت سوم یکضرب وزنه 177 کیلوگرم را انتخاب کرده بود که مصدوم شد.
وضعیت آرنج معتمدی به گونه ای بود که پیش بینی می شد مصدومیت وی شدید باشد. معتمدی بعد از مصدومیت بلافاصله به بیمارستان اعزام شد تا وضعیت آسیبدیدگی وی مشخص شود.
بنابر اعلام پزشکان معالج رسول معتمدی، وزنه بردار ملی پوش کشور از ناحیه پشت بازوی چپ دچار پارگی شده ولی آسیبی به مفصل دست وارد نشده است.
بر همین اساس معتمدی به مدت دو ماه از میادین دور خواهد بود و سپس تمریناتش را برای بازگشت به مسابقات آغاز می کند.
منبع: دانا
کلیدواژه: وزنه بردار ملی پوش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۱۵۱۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(عکس) روایت غمانگیز رسول خادم از گفتگو با دختر پابرهنه
رسول خادم پیشکسوت کشتی ایران که این روزها در کنار مردم سیبزده سیستان و بلوچستان حضور دارد با انتشار تصاویری از یک دختر پابرهنه نوشت:
ازش پرسیدم؛ خواهرته؟!
سرش رو به طرف بالا تکون داد، یعنی نه …!
گفتم؛ اینا وسایلِ خونه شماست؟ رو فرشی و کاسه و … اینایی که روی زمین افتاده رو میگم؟
نگام کرد …!
یه هو دیدم چشاش پُر اشک شد …
به هم ریختم! آخه این چه سوالی بود من کردم!
اشک آرام از گونه اش روان شد …
اصرار من به اینکه درست میشه دختر عزیزم هم، هیچ فایدهای نکرد …
پای برهنه …
بچه به بغل …
روی گِلها …
با چشم گریون …
قدم برداشت و رفت …
ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی
سیستان و بلوچستان
روستاهای اطراف شهرستان کُنارک